English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8735 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
extra duty U وفیفه اضافی ماموریت اضافی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dropper U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
droppers U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharges U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
over break U خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharges U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharge U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system U کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
squelch circuit U یک نوع مدار رادیویی است که وفیفه ان کم کردن صداهای اضافی متن پیامها و یا ازبین بردن خرخر صدای رادیواست
extensions U اضافی
floating U اضافی
extension U اضافی
surplus U اضافی
plus U اضافی
redundant U اضافی
additional U اضافی
relative U اضافی
supplementary U اضافی
accessing U اضافی
paragogic U اضافی
access U اضافی
accessed U اضافی
excess U اضافی
overtime U اضافی
excesses U اضافی
accesses U اضافی
de trop U اضافی
supernumerary U اضافی
surplusage U اضافی
supplemantary U اضافی
overflow U اضافی
overflowed U اضافی
overflows U اضافی
unduly U اضافی
surpluses U اضافی
accessional U اضافی
surplus water U ابهای اضافی
surplus value U ارزش اضافی
overestimation U براورد اضافی
the intercalary month U ماه اضافی
overcharging U هزینه اضافی
bonuses U پرداخت اضافی
bonus U پرداخت اضافی
poundage U هزینه اضافی
beauty sleep U خواب اضافی
surplus stock U موجودی اضافی
surplus production U تولید اضافی
barrage U وقت اضافی
barrages U وقت اضافی
shootoff U مسابقه اضافی
slip sheet U صفحه اضافی
spill water U ابهای اضافی
overcharges U هزینه اضافی
overcharged U هزینه اضافی
sunk cost U هزینههای اضافی
supplementary costs U هزینههای اضافی
surplus material U ماده اضافی
redundant equation U معادله اضافی
supplementary U اضافی مکمل
days of grace U مهلت اضافی
extra cost U هزینه اضافی
extra current U جریان اضافی
extra duty U خدمت اضافی
extra equipment U تجهیزات اضافی
extra period U وقت اضافی
extra time U وقت اضافی
extra premium U پاداش اضافی
climbing lane U خط اضافی در سر بالایی
excess supply U عرضه اضافی
excess stock U مواد اضافی
excess reserves U ذخائر اضافی
end cell U پیل اضافی
regulating cell U پیل اضافی
excess capacity U فرفیت اضافی
excess length U طول اضافی
excess load U بار اضافی
excess pressure U فشار اضافی
excess price U قیمت اضافی
excess profit U سود اضافی
an a.chapter U یک باب اضافی
incremental cost U هزینه اضافی
furthers U اضافی زائد
overcharge U هزینه اضافی
overhand knot U گره اضافی
overhead costs U هزینههای اضافی
overirrigation U ابیاری اضافی
overpayment U پرداخت اضافی
overvoltage U ولتاژ اضافی
boostes pump U پمپ اضافی
superimposed U اتش اضافی
overload U بار اضافی
overloaded U بار اضافی
furthering U اضافی زائد
furthered U اضافی زائد
further U اضافی زائد
intercalary U اضافی افزوده
sudden death U وقت اضافی
sudden-death U وقت اضافی
surtax U مالیات اضافی
overloads U بار اضافی
postiche U متن اضافی
additional charges U خرجهای اضافی
over- U گذشته اضافی
over U گذشته اضافی
adduct U ترکیب اضافی
aditional service U سرویس اضافی
adscript U یادداشت اضافی
overtime U ساعات اضافی
additional charges U اتهامات اضافی
addition record U رکورد اضافی
additional outlet آبگیر اضافی
auxiliary work U کارهای اضافی
additional score U نمره اضافی
additional <adj.> U مکمل اضافی
flab U گوشت اضافی
surcharge U مالیات اضافی
surcharge U نرخ اضافی
surcharges U هزینه اضافی
surcharges U مالیات اضافی
surcharge U هزینه اضافی
overtime U وقت اضافی
padding U متن اضافی
ancillary equipment U تجهیزات اضافی
surcharges U نرخ اضافی
acompaniment U تزئینات اضافی در ساختمان
overflows U ابهای اضافی لبریزی
plusage U سرامد مقدار اضافی
jury sturt U پایه اضافی یا موقتی
accrued expenditures هزینه های اضافی
overcharged U اضافی هزینه کردن
margins U زمان یا فضای اضافی
supplementary U موضع تکمیلی اضافی
margin U زمان یا فضای اضافی
plussage U سرامد مقدار اضافی
supplement U تکمیل کننده اضافی
surpluses U اقلام اضافی و مازاد
less than carload U وزن بار اضافی
surplus U اقلام اضافی و مازاد
extrasystole U ضربان اضافی قلب
cumulative evidence U قرائن یا مدارک اضافی
surcharges U درصد هزینههای اضافی
excess meter U کنتور مصرف اضافی
excess burden of taxation U بار اضافی مالیات
motorcar accessories U لوازم اضافی اتومبیل
surtax U مالیات بر درامد اضافی
supplemented U تکمیل کننده اضافی
supplementing U تکمیل کننده اضافی
supplements U تکمیل کننده اضافی
additional costs [expenses] U هزینه های اضافی
overcharge U اضافی هزینه کردن
extra expenses U هزینه های اضافی
incremental cost U هزینه های اضافی
surcharge U درصد هزینههای اضافی
terret or rit U حلقه یراق اضافی
value added network U ارزش اضافی شبکه
addition U اسم اضافی ضمیمه
overflow U ابهای اضافی لبریزی
additions U اسم اضافی ضمیمه
bonuses U پرتاب پنالتی اضافی
bonus U پرتاب پنالتی اضافی
third brush regulation U تنظیم با زغال اضافی
third brush generator U دینام با زغال اضافی
overcharges U اضافی هزینه کردن
shootoff U مسابقه اضافی تیراندازی
overcharging U اضافی هزینه کردن
extras U فوق العاده اضافی
supertax U مالیات بر درامد اضافی
extra U فوق العاده اضافی
extra- U فوق العاده اضافی
additionally U بطور اضافی یا زائد
overflowed U ابهای اضافی لبریزی
sudden victory U پیروزی در وقت اضافی
overcharging U قیمت اضافی غلو کردن
pillion seat U جای اضافی در موتور سیکلت
noncrew U خدمه اضافی هواپیما یا وسیله
sullage U مواد اضافی فلزات مذاب
overcharge U قیمت اضافی غلو کردن
I feel like a fifth wheel. U من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
overhead personnel U پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
additional protocol U مقاوله نامه اضافی یا تکلمه
overcharges U قیمت اضافی غلو کردن
extra cover U پوشش اضافی برای بل گرفتن
spares U اقلام اضافی وسایل یدکی
by-line U کار یاشغل اضافی وزائد
There's no need to elaborate. U نیازی به توضیح اضافی نیست.
by line U کار یاشغل اضافی وزائد
by-lines U کار یاشغل اضافی وزائد
surcharge U مبلغ جریمه نرخ اضافی
dropper fly U طعمه اضافی وصل به نخ ماهیگیری
overproduction U تولید اضافی یا بیش از حد بس فراوری
overcharged U قیمت اضافی غلو کردن
surcharges U مبلغ جریمه نرخ اضافی
protection U کپی اضافی از فیلم یا نوار اصلی
imposition U [بار اضافی در قسمت خارجی ساختمان]
floatation U سطح اماد اضافی شارژ انباراضافی
floatation U اضافی بودن سطح سیال اماد
be a fifth wheel <idiom> U آدم اضافی یا زاید [در گروهی از آدمها]
maintenance float U شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
I crossed out the extra expenses . U هزینه های اضافی را قلم زدم
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com